ای روی تو راحت دل من
چشم تو چراغ منزل من
آبیست محبت تو گویی
کآمیخته اند با گل من
***
شادم بتو مرحبا و اهلا
ای بخت سعید مقبل من
با تو همه کارها مهیاست
بی تو همه هیچ حاصل من
***
گوئی که نشسته ی شب و روز
هرجاکه توئی مقابل من
گفتم که مگرنهان بماند
آنچه ازغم تست دردل من
***
بعداز تو هزارنوبت افسوس
بردرد و خیال باطل من
هرجا که حکایتی و جمعیتی
هنگامه تست و محفل من
***
گرتیغ زند بدست سیمین
تا خون رود از مفاصل من
کس را بقصاص من مگیرید
کزمن بحلست قاتل من
|