و تو چه می دانی که دلتنگی چیست؟

 

 

 

 

 

همیشه دنبال یه «تو » می گشتم یه مخاطب ! که بهش دردامو بگم اما الان  نه  ؛ دیگه برام فرقی نمی کنه که باشه یا نباشه!

من به تنهایی تمام دردهامو تحمل کردم و حالا دیگه به تنهایی ام عادت کردم

تو تمام این مدت روی صحبتم فقط با دلم بود دلی که بیش از هر کسی منو آزار داد دلی که اصلا برای من دل نبود!

دل من حتی بلد نبود بگیره یا تنگ بشه.تمام دلتنگی هاش دروغ بود! 

راستش   این روزا  این منم که دارم اذیتش می کنم  ! حتی نذاشتمش که یه ذره هم احساساتی بشه!  اما در عوض  شب که می شه هردومون با هم گریه می کنیم !!

 

*من اینجا بس دلم تنگ است
و هر سازی که می بینم بد آهنگ است

-همینی که هست!